تهاجم به مثابه دفاع: استراتژی جدید ایران و بایسته‌های احزاب کورد

بسترسازی:

در تاریخ ١٦ آبان ١٣٩٧ در مطلبی تحت عنوان «نیات خصمانه ایران و ضرورت آمادگی احزاب کورد» که در وب سایت کوردستان میدیا منتشر شد، به این نکته اشاره کرده بودم که رژیم اسلامی ایران دارای نیات و انگیزه های تهاجمی و خصمانه در مقابل کوردهاست و این رژیم هر لحظه و هرگاه و در هر نقطه‌­ای که امکان و فرصت را فراهم یابد، دست به عملیاتی مرگبار یا حمله‌­ای غافلگیرانه علیه احزاب سیاسی با هدف خنثی‌­سازی توان مقابله و مقاومت آنها در مقابل اقدامات اشغالگرانه و متجاوزانه خود خواهد زد. امروزه نیز که رژیم ایران در شرایط بحرانی در زمینه داخلی و خارجی به سر میبرد و ناتوان از حل مدبرانه و عاقلانه مشکلات و بحران‌های سربرآورده است، بیش از پیش استعداد آن را دارد که دست به فرافکنی زده و به ویژه اهداف خصمانه خود را در مقابل کوردها عملیاتی سازد. لذا ضرورت دارد که احزاب کورد همه احتمالات را در نظر گرفته و صرف نظر از فرصت‌­یابی یا محدودیت ایران برای عملیاتی نمودن آن مقاصد خصمانه، در مقابل آنها غافلگیر نشده و توانمندی پاسخگویی متناسب به عملیات آنها را داشته باشند.

همچنین گفته بودم که اظهارات و اقدامات تهاجمی رژیم ایران در طول دو/سه سال اخیر به ویژه تحت تاثیر برخی سیاست های موفق احزاب و از جمله «ڕاسان» و از سوی دیگر به دلیل فشارها، مشکلات و بحران‌­هایی که تار و پود این کشور را در برگرفته است، مجدداً امکان ظهور یافته اند. مسئولان ایران که از سویی نمی توانند پیامدهای مثبت راسان را نادیده گرفته و از دیگر سو ناتوان از حل مدبرانه و مبتنی بر عقلانیت بحران‌ها هستند، تلاش زیادی نموده اند که با مواضع و ژست تهاجمی، افکار عمومی را منحرف نموده و ناتوانی خود را لاپوشانی کنند. از این رو آنها در یکی دو سال اخیر استراتژی سال های پیشین خود را که همیشه در صورت مواجه با تهدیدات آمریکا به تهدید اسرائیل به عنوان عامل بازدارنده روی می‌­آوردند، به شیوه ای وسیع تغییر داده اند و نوک حملات خود را به سوی کوردها نشانه رفته‌اند. همچنین گفته بودم که احتمال اقدامات غافلگیرانه و پیشگیرانه رژیم ایران با هدف وارد آوردن ضربه بر پیکر احزاب کورد را چندان دور نمی‌­یابم. شایسته نیز این است که احزاب کورد به عنوان بازیگران سیاسی که بر نیات خصمانه و تهاجمی رژیم وقوف دارند، خود را برای بدترین احتمالات –صرف نظر از وقوع عملی آنآماده نمایند. چرا که پیش بینی احتمالات به معنای وقوع حتمی آنها نیست، اما فقدان آینده نگری و فقدان آمادگی برای مواجه با احتمالات پیش بینی شده، پرداخت هزینه های هنگفت را به امری محتوم برای احزاب و ملت کورد تبدیل خواهد کرد.
بعلاوه، ضمن تاکید بر اهمیت «راسان»، به این نکته اشاره کردم که چنین ابتکاری مطلوب حکومت نیست و از این رو امکان «واکنش پیشگیرانه ایران در قالب نظامی افزایش می یابدآنها همواره در مقابل کوردها به این آموزه اعتقاد دارند که بهترین دفاع، حمله خوب است و از این رو می توان بسترسازی و زمینه های کنونی را نیز در راستای نوعی راهبرد پیشگیرانه مبتنی بر اندیشه ضربه اول بر پیکر احزاب کورد دانست».

جالب آنکه یک ماه و نیم بعد و در اوایل دی ماه ١٣٩٧، محمد علی جعفری فرمانده کل سپاه و محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه رژیم، در حاشیه برگزاری مرحله نهایی رزمایش پیامبر اعظم ١٢ در قشم، به طور همزمان از این استراتژی جدید پرده برداشتند و بدان اشاره کردند. جعفری فرمانده کل سپاه رژیم گفت که «تاکنون استراتژی های جمهوری اسلامی پدافندی بوده‌­اند، اما به نظر می­رسد باید از این به بعد آمادگی تهاجم و تعقیب دشمن را داشته باشیم». پاکپور فرمانده نیروی زمینی نیز گفت که «اصول و راهبرد اصلی ما دفاعی است اما در سطح عملیاتی و تاکتیکی، تهاجمی استبهترین دفاع، حمله و هجوم است. وقتی دشمن علیه کشورمان نیتی داشته باشد باید به آن هجوم ببریم چرا که عامل بازدارندگی ما همین هجوم خواهد بود».

این سیاست آشکارا بیانگر استراتژی «عملیات پیشگیرانه» است و از آنجا که از «سطح عملیاتی و تاکتیکی» نیز سخن به میان آمده است، باید کوردها و به ویژه احزاب را نیز بخشی از اهداف چنان سیاستی به شمار آورد که اکنون رژیم در راستای آن گام برمی­دارد. لذا لازم است که ضمن شرح مختصر عملیات پیشگیرانه به اقداماتی اشاره شود که بایسته است احزاب کورد مدنظر قرار دهند.

عملیات/ حمله پیشگیرانه

عملیات پیشدستانه و پیشگیرانه بیشتر در دوره جورج بوش و بخصوص پس از حوادث یازده سپتامبر مطرح شدند که مبتنی بر ارزیابی طراحان دفاعیامنیتی ایالات متحده آمریکا از تهدیدات نوین بودند و با توسل به همین مفاهیم، نوعی سیاست تهاجمینظامی در نقاط مختلف جهان در پیش گرفته شد. در واقع ورود به افغانستان و عراق با مطرح شدن این مفاهیم انجام شد و ایالات متحده قدرت نظامی خود را به رخ دوستان و رقبا کشانده و مجدداً  کارایی قدرت در معادلات جهانی را گوشزد ساخت. در راستای چنین سیاست‌­هایی بود که بوش تاکید کرد که آمریکا «قبل از آنکه تهدیدات عملی شوند، علیه آنها اقدام می‌­کند». حتی امکان استفاده از تسلیحات تاکتیکی هسته‌­ای در فرایند انجام جنگ‌­های پیشگیرانه و پیشدستانه در استراتژی هسته‌­ای ایالات متحده در دوره بوش ایجاد شد.

با این حال، شایسته است به این نکته اشاره شود که برخلاف آنچه غالباً پنداشته می‌­شود، نباید عملیات پیشدستانه و پیشگیرانه را با هم یکی پنداشت. هر دو عملیات مبتنی بر حمله به رقبا و هدف هر دو نیز نابودی تهدید و منشاء تهدید است. اما تمایز آن دو در همین عنصر «تهدید» است. در حالی که در راهبرد پیشدستانه نوع تهدید حتمی و زمان محدود است، در راهبرد پیشگیرانه نوع تهدید احتمالی و زمان تهدید دورتر در نظر گرفته می‌­شود. با این حال، چنانکه گفته شد هدف یکی است: «نابودی تهدید احتمالی یا حتمی». در اینجا آنچه بیشتر مدنظر ما است، عملیات پیشگیرانه است، به این دلیل که راهبردپردازان رژیم ایران هنوز تهدید احزاب کورد را حتمی نمی دانند، اما در کنار شرایط و پیش بینی های منطقه ای و جهانی و ترکیب آن با سیاست کوردی «راسان»، نوعی تهدید دورتر را پیش بینی می­‌کنند، چرا که آن را ابتکاری نوین و تا حدودی کارآمد تعبیر کرده‌­اند. به همین دلیل در میان احزاب کورد ممکن است تهدید اصلی رژیم بیشتر متوجه منشاء راسان یعنی حزب دموکرات کوردستان ایران (حدکا) باشد.

به هر جهت عملیات پیشگیرانه بدین مقصود مدنظر قرار می‌­گیرد که نباید چشم انتظار ماند تا رقبا به اندازه‌­ای قدرت یابند که شهامت انجام عملیات چالش‌­زا را پیدا کنند، بلکه باید با انجام عملیات زودهنگام، نسبت به نابودی و انهدام آنان اقدام نمود. حمله پیشگیرانه پاسخ به تهدید احتمالی (نه فوری و زودهنگام) است، با این هدف که منبع تهدید با شکست و تخریب مواجه شده و توان عملیاتی/ کارکردی خود را از دست بدهد. اشارات فرماندهان ارشد سپاه رژیم ایران مبنی بر اینکه استراتژی آنها از این به بعد به جای دفاع، هجوم خواهد بود، ناظر بر این است که رقبا نباید به سطحی از توان و ظرفیت دست یابند که تهدیدی بنیادین را متوجه توانمندی رژیم سازند و لذا باید با پرداخت هزینه عملیات پیشگیرانه، از تهدیدات متوجه و نزدیکتر به خود کاسته و بر هزینه‌­های رقبا بیفزایند. ضمن آنکه این یاس و نومیدی را بر اعضا و امیدواران به احزاب رقیب چیره سازند که هیچ گاه امید بازیابی قدرت را حتی خارج از مرزها نخواهند داشت. این را می‌­توان نوعی تضمین تدافعی، اما در قالبی تهاجمی نام نهاد. راهبردپردازان ایرانی به این نتیجه رسیده‌­اند که اگر به چنان سیاستی نیندیشند و آن را اعلام ننمایند و برای آن آماده نشوند، میزان آسیب‌­پذیری امنیتیاستراتژیکشان بسیار بالا خواهد رفت. این تغییر استراتژی را که از آن سخن گفته‌­اند، باید در چنین راستایی به تفسیر نشست.

از جنبه عملیاتی اگر چنین سیاستی از گفتار به عمل در آید، می‌­توان آن را نوعی راهبرد «ضربه اول» (در سطح متعارف) با هدف وارد آوردن ضربه سریع، اساسی، سهمگین و غافلگیرانه و دستیابی به برتری قاطع تا سالیانی دراز دانست. چه این سیاست در رابطه با کوردها و از جمله حزب دموکرات از پیشینه نیز برخوردار است. به تعبیری دیگر می­‌توان آن را سیاست «بزن و در رو » دانست. باید توجه داشت این استراتژی‌­ها امروزه، در هنگامه‌­ای در جنوب ایران و علی الظاهر در قبال دشمنی دیگر ابراز و اعلام می‌­شوند، که در مرزهای غربی روز به روز بر حجم تسلیحات مستقر در مرزها افزوده می­‌شوند. ترکیبی از توان موشکی و حجم تسلیحات مستقر شده در مرزها می‌­تواند تصمیم­گیران ایرانی را به کارآمدی چنان سیاستی متقاعد کرده باشد و صرفاً مساله زمان و مقدار هزینه فایده برای آنها مبهم باشد. از این رو احزاب کورد و نخبگان سیاسینظامی آنها باید به شیوه‌­ای جدی راهبردهای تقابل با چنین امکان و احتمالی را که مشخصه آن غافلگیری است، پی­‌ریزی نمایند. آنها حداقل می­‌توانند در سه زمینه ذیل به عنوان راهکارهایی هم ابتدایی و هم کلی و هم علنی، تلاش نمایند که به اختصار بدان‌ها اشاره می‌­شود:

بایسته‌­های تقابل با نیات/اقدامات تهاجمی:

١.بهره‌­گیری از ظرفیت­‌های دیپلماسی/ مذاکره:

از آنجا که فرماندهان سپاه از «هجوم در سطح تاکتیکی» سخن گفته و از سوی دیگر به احزاب کورد مانند بازیگرانی استراتژیک (از منظر مالکیت قدرت) نمی‌­نگرند، باید بخشی از استراتژی تهاجمی نوین آنها را در رابطه با کوردها در نظر گرفت. احزاب کورد باید ماهیت تهدیدات و سخنان فرماندهان نظامی را برای دولت‌­های منطقه‌­ای و جهانی و نهادها و سازمان‌های بین‌­المللی، حقوق بشری و غیر دولتی و به طرق مختلف و صرف نظر از واکنش آنان منعکس نمایند. حداقل اینکه از کنسولگری‌های واقع در حکومت اقلیم کوردستان نهایت بهره را در زمینه دیپلماسی بگیرند. باید توجه داشت که این استراتژی­‌ای اعلام شده است و نه سخن برخی از نظامیان ایران، لذا صرف نظر از زمان زودهنگام یا دیرهنگام آن، به طور بالقوه این تهدید وجود دارد. بنابراین، بهره­‌گیری از ظرفیت‌­های مذاکره و دیپلماسی می‌­تواند به عنوان عاملی بازدارنده قبل از هرگونه بحران و یا واکنشی بعد از وقوع بحران، اثرگذار باشد.

٢. راهکارهای حقوقی:

تجربه نشان داده است که رژیم ایران غالب اقدامات تروریستی و مداخلات خود را با رجوع به ادعای واهی مقابله با تهدید و ترور انجام داده است! احزاب کورد باید در این زمینه از هم اکنون ابتکار عمل را در دست گیرند. در گذشته ضعف­‌هایی در این زمینه وجود داشته است اما ضرورت دارد در آینده در مواقعی که مورد تهاجم قرار می‌­گیرند، با استنادات حقوقی (البته علمی و کارشناسی) رژیم را در سطح جهانی با چالش روبرو سازند. در جهان آنارشیک، دولت‌­محور و عاری از اخلاق کنونی تضمینی برای شنیدن ادعاهای حقوقی کوردها از جانب دولت‌­ها وجود ندارد، اما این نباید توجیه و بهانه‌­ای برای بی­عملی در این زمینه باشد. ضمن آنکه باید نگاهی به سازمان‌­های مردم‌­نهاد و افکار عمومی جهانی نیز داشت.

تلاش­ها در این زمینه می­‌توانند متنوع باشند، اما برای مثال در کل احزاب باید بتوانند متونی غنی در رابطه با  حق ذاتی «دفاع مشروع» که جزء اساسی و عنصر مشروعیت‌­بخش مبارزات آنها بوده و هست، منتشر نمایند. در رابطه با بحث عملیات پیشگیرانه که مدنظر ما است، چنانچه کوردها زمانی آماج چنین حملاتی قرار گرفتند، با توجه به حضور آنها در خاک کشوری دیگر، آنها می‌­توانند حتی به منشور ملل متحد نیز استناد نمایند، البته در صورتی که رضایت دولت مرکزی یا دولت منطقه‌­ای در مرحله حملات وجود نداشته باشد. حتی می‌­توان به سخنان خود مقامات جمهوری اسلامی که سالها پیش تحت تاثیر هراس از حمله آمریکا در مخالفت با عملیات‌­های پیشدستانه و پیشگیرانه ابراز داشته‌­اند، از جنبه حقوقی بهره گرفت. از رهبر رژیم گرفته تا محمد جواد ظریف در قالب سخنرانی و مقالات نوشتاری، مواردی در مخالفت و محکوم کردن این نوع حملات منتشر شده است که دستیابی به آنان، کاری ساده اما بهره‌­گیری عاقلانه از آنان و تدوین متنی عمومی برای زمان بهره‌­گیری، کاری هم هوشمندانه و هم مستلزم تلاش، اما به هر جهت الزامی است. خود مقامات ایران این نوع استراتژی را که اکنون سپاهیان از آن پرده برداشته‌­اند در سال‌های پیش حتی در رابطه با گروه‌های غیر دولتی مکرراً آن را غیر قانونی، در تضاد با مفاد حقوقی بین‌­الملل، غیر قابل قبول، ناامن کننده جهان و جامعه بین‌­الملل، تخلف دولتی و خلاف اصل منع توسل به زور دانسته‌­اند.

٣.آمادگی در/ برای انجام رویارویی نامتقارن:

پیشتر در مطالبی جداگانه تاکید کرده‌­ام که این آمادگی به ویژه برای حفظ بقا باید نزد احزاب کورد همواره وجود داشته باشد. این بدان دلیل است که متاسفانه در مواردی در گذشته مشاهده شده است که احزاب کورد به شدیدترین نحو در دام غافلگیری افتاده‌­اند. خصیصه اصلی عملیات پیشگیرانه کنونی نیز غافلگیر نمودن رقیب در لحظه‌­ای است که آمادگی اقدام را ندارد و با این تفسیر ضروری است که صرف بیان این استراتژی از سوی فرماندهان سپاه، احزاب کورد را در اندیشه طرح برنامه‌­هایی با هدف فزون‌سازی قدرت واکنشی فرو برد. به ویژه، نخستین الزام احزاب کورد، به نظر من این است که آرایش نیروهای مادی و رزمی و بخصوص پیشمه‌­رگه به گونه‌­ای باشد که حداقل میزان آسیب پذیری را داشته باشند.

لذا آنچه بیش از همه ضروری است این است که احزاب کورد، برنامه متناسبی در زمینه دفاعی/ تهاجمی داشته باشند. با فرض آنکه کوردها خود در معرض تهدید رژیم هستند، آنها باید تلاش نمایند شرایط را برای رژیم دشوار نمایند. اقدامات زیادی وجود دارند که احزاب می‌­توانند از آنها بهره گیرند و احتمالاً خود بهتر بر آنها وقوف دارند، اما استفاده از ابزار و اقدامات در حیطه تصمیم‌­گیری رهبران احزاب است. باید به این نکته توجه داشت که بی تقارنی در همه سطوح میان رژیم و احزاب وجود دارد، اما یک استراتژی کارآمد و مناسب همراه با ابتکار عملیاتی، ابزارهای پیش بینی نشده و تاکتیک‌های فاش نشده برای دشمن و اراده پیشمه‌رگه می‌­تواند چالشی اساسی برای نیروهای آن ایجاد نماید و به برتری خود در برابر برتری کمی و حجمی طرف مقابل، امید داشته باشد و دلنگرانی و تردید را به جبهه طرف مقابل تحمیل نماید.

در این راستا، تقویت راسان هم جنبه «پیشمه‌­رگانه» آن و هم بعد «شار» و پیوند استراتژیک آن دو، می‌­تواند عاملی بازدارنده باشد. اصولاً راسان ابتکاری است نوین، برای وضعیت نابرابر از جنبه کمی و حجمی نیرو و ظرفیت، با هدف وارد آوردن ضربه متعارف در معادلە­ای غیرمتقارن. فلذا تقویت راسان به معنای ارسال پیامی مبنی بر قادرمندی بر ضربه تلافی جویانه در معنای متعارف است. به عبارت دیگر اقناع رژیم در این زمینه است که در صورت حمله، با واکنشی سخت مواجه خواهد شد. چنین اقناعی موجب می‌­شود که رژیم به آسانی در فکر هجوم آنگونه که فرماندهان آن بیان داشته‌­اند، نباشد.

در نهایت باید گفت که نکات یاد شده مواردی کلی هستند که احزاب کورد باید مد نظر داشته باشند. البته باید به این نکته توجه داشت که معلوم و مشخص نیست که استراتژی اعلام شده از سوی فرماندهان ارشد رژیم تا چه اندازه محتمل الوقوع می‌­باشد، اما احزاب کورد باید «بدترین حالت ممکن» را مدنظر قرار دهند. وخیم‌­ترین حالت ممکن برای خود آنها این است که صرفاً آن را یک لفاظی دانسته و خود را مهیای رویارویی ننمایند. چنانچه رژیم دست به حمله­‌ای بزند، اما برنامه‌­ای مدون و از پیش طراحی شده برای اقدام و عمل و واکنش متناسب با آن از سوی احزاب وجود نداشته باشد و صرفاً چشم به اعتصابات داخلی بدوزند، بدترین نتیجه ممکن رقم خواهد خورد. سیاستمدار عاقل هر لحظه چشم انتظار بدترین سناریو از سوی دشمن است آن هم دشمنی که نیات خصمانه خود را آشکارا ابراز می­دارد. کلام آخر نقلی است از احیاکننده جنگ‌­های پیشگیرانه در آغاز هزاره سوم: «تاریخ در مورد آنانکه از خطری آگاه باشند، اما در مقابل آن اقدامی انجام ندهند، قضاوت سختی خواهد داشت».

دیدگاە

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *