در چرایی تاکید بر پیشمرگە؟!
سوال شدە است کە چرا تا این اندازە تاکید بر” پیشمرگە “؟ آیا این دیدگاهی رادیکال نیست؟
پیشترپاسخ این پرسش را بە صورت مفصل داده ام. بە طور خلاصە من پیشمرگە را عامل اصلی و عمدە بقای ملی ملت کورد می دانم. ضمن اینکە بە شدت معتقدم کە (برخلاف محتوای پرسش) آنگونە کە بایستە است تلاش نشدە است در مورد نقش، جایگاه، رسالت و کارکرد پیشمرگە در کوردستان بحث و یا تحقیق انجام شود؛ چنان کە فراخورو شایسته نقش تاریخی و عملی آن باشد. نە تنها چنین تلاشی صورت نگرفتە است بلکە چندین سال است برخی تعمدا و عدەای ناآگاهانە یا بر پیشمرگە می تازند و یا قصد تنزل جایگاه آن را دارند و از پایان نقش پێشمەرگە و ناکارآمدی سلاح و هیچ پنداشتن آن از سوی دشمن سخن می گویند. آنها گاه تحلیلهای خود را مزین بە واژەهایی نظیر دموکراسی و نظم متحول شده جهانی و گفت و گو و.. می کنند. بە نظر من نباید در دام آنهایی کە تعمدا چنین می گویند اما سخنانشان هیچ مبنای عقلانی ندارد و نیز در دام آرمانگرایان ناآگاه کە چنان مفاهیمی را برجستە کردەاند، گرفتار آمد. آنان محدودسازان و خودمحدودسازان هستند. خواستە و ناخواستە در توجیە منافع اشغالگران و تایید و حفظ و استمرار وضع موجود سخن می رانند.
تاکید بر پیشمرگە و قدرتمند نمودن آنها نە دیدگاهی رادیکال است و نە دیدگاهی بدبینانە. حقیقتا دیدگاهی است واقعگرایانە. تجارب تاریخی و آنچە بر ملت ما گذشتە است بە ما آموختە است کە امنیت حداقل برای ما کالایی کمیاب و نایاب است و نە نعمتی وافر. رفتار گذشتە بازیگران پیرامون ما ترس را بر ما تحمیل کردە است و لذا باید تا حد ممکن محتاط باشیم. ویژگی زندگی ما در زیر یوغ اشغالگران، ناامنی، هراس و ترس مزمن بودە است و نە آرامش و آشتی. ما می دانیم کە هیچ اصل اخلاقی مانع از تجاوز آنها بە ما نشدە است و هیچ قاعدە اخلاقی بە مدد رهانیدن ما از چنگال آنان نیامدە است. آنان هرگاه فرصت یافتەاند دست بە آزار، شکنجه و کشتار ما زدەاند. ترس ما ترسی هم مشروع و هم مبتنی بر عقلانیت است. چرا؟ به این دلیل که با بررسی رفتار گذشتە دولتهای مرکزی و مثلا با مرور اقدامات جمهوری اسلامی درآغاز کار(اعلام جهاد علیە کوردها) می توان اقدامات خاتمە آن دولت را نیز تصور نمود. رفتار تهاجمی در مقابل کوردها متاسفانە تفکری است کە نهادینە شدە است و نە “ملا” می شناسد و نە“پادشاه“. آنها بالفعل در گذشتە قصد گزند ما و بقای ما را داشتەاند و در آیندە نیز بالقوە برای ما خطرناک هستند. تنها ضامنان بقای ما در گذشتە پیشمرگان ما بودند و در آیندە نیز خواهند بود.
چرا در آیندە نیز پیشمرگە نقش ناجی ملی را دارا خواهد بود؟ چون نشانەهای گذشتە “اکنون” نیز نمایان هستند و نشانه ای از تغییر برای خوشبینی به آینده وجود ندارد. ماهیت سیاست و سیاستگذاری و دولتداری تفاوت چندانی با گذشتە ندارد. هنوز هم جنگ اشغالگران علیە ما ادامە دارد. سیاست آنها بە تبع سیاست همە خاورمیانە، سیاست قدرت چه در عرصه داخلی و چه خارجی است. امکان از بین رفتن ویژگیهای چنین سیاستی نیز تا آیندەای قابل پیش بینی وجود ندارد. بخشی از این قدرت دولتها کە کسب می شود علیە ما استفادە می شود. فلذا دنیایی کە ما کوردها گرفتار آن شدەایم، دنیایی هابزی است: نامطلوب، خصمانە، ددمنشانە. در چنین محیطی امید کمی بە حل و فصل مسالمت آمیز مسائل ملیمان وجود دارد و این را بە تجربە نیز آموختەایم. ما حتی بیش از وعدەها و سخنان پر زرق و برقی کە امروزە زدە می شوند، باید بە تاریخ رجوع کنیم. با وجود میراثی از تجاوز و یورش دشمنان رنگارنگ با آرمها ونشانگان و الوان مختلف علیە ما، چگونە می توان بە پیشمرگە نیندیشید و بە بیشینە سازی قدرت آن فکر نکرد؟
می گویم خیال ما نباید نسبت بە مقاصد و نیات آنها راحت باشد. چرا؟ چون دشمنان ما در ایران یکدست نیستند. آنها در نهایت علل زیادی برای تجاوز خواهند داشت، کورش یا اسلام، تمدن فارسی یا تمدن اسلامی، تمامیت ارضی یا تمامیت فرهنگی و یا هر مسالە دیگری می تواند مردمانی را کە چهل سال چنین حکومتی را برتافتەاند،علیە ما بر انگیزد. برخی از آنها کە حتی در قدرت نیستند و حتی واژە فدرالیسم نیز آنها را سرخ و کبود می سازد و ایران فدرال را همچون شیشەای شکنندە می نگرند که هر لحظه امکان تکه تکه شدن آن وجود خواهد داشت، مشخص است کە اگر بر قدرت دست یابند و جای ملایان را نیز بگیرند، چگونە نیات تجاوزگرانە خود را بر مرکب قدرت تهاجمی علیە کوردها و دیگرملیتها تاخت خواهند داد.
ما پیشمرگە را قدردان هستیم، چرا کە همین اندازە بقای خود را مدیون آنان بودەایم. منطق بقا باید در راس اقدامات هر ملتی باشد و ما چارەای جز رجوع بە پیشمەرگە کە حافظان ملی هستند، نداریم. ییشمەرگە اگر چە بە ظاهر حامل واژە مرگ (خودمیرایی/ فداکاری) است، اما جلوە ارادە معطوف بە زندگی آزادانە وعزت ملت کورد است. رجوع ما بە پیشمرگە و قدرتمند نمودن آن باید امری طبیعی باشد. اگر دیگران خوی تجاوزگری خود را اصلاح نمودند آنگاه ما تفکر پیشمەرگەیی را میخشکانیم. اگر تغییری در راه است و اشغالگران در سیاستهای خود تجدیدنظر خواهند کرد، همە با هم تغییر خواهیم کرد. ما ملتی اخلاقی هستیم کە گرفتار اشغالگرانی غیر اخلاقی شدەایم، همانان کە اسلحە را بر ما تحمیل کردەاند و از این رو باز هم ارج نهادن پیشمرگە بە عنوان اصلی اولیە باید در راس قرار گیرد. تا زمانی کە دغدغە ما بقا است، باید میل بە قدرت داشتە باشیم، بخش عظیمی از قدرت پیرامونیان ما غالبا بر حسب توانمندی مادی محاسبە می شود. ما متاسفانە در انباشت قدرت همە جانبە موفق عمل نکردەایم و همین اصل ما را بە تنها نیرویمان یعنی ییشمەرگە رهنمون خواهد ساخت.
بە طور خلاصە، بقای کوردها با شرایط کنونی، مستلزم پیشمرگە است. ما نە بە این علت کە جنگ طلبیم و نە بە این علت کە مانند ملت های دیگر در رقابت تشکیل ارتشهای مهاجم هستیم و نە بە این علت کە دلمان می خواهد، بلکە بە این علت پیشمرگە را سپاسمندیم کە دولت ها هرگاه کە خواستەاند بقای ما را در معرض تهدید قرار دادەاند و در نقطەای دست نگە داشتەاند کە قدرت پیشمرگان ما در مقابلشان ایستادە است. تحققا اگر چە سرزمین ما اشغال شدە است اما نفس وجود پیشمرگە ما حتی در خارج از ڕۆژهەڵات تاثیر مهارکنندە دارد و سطوح جنایات را گرچە نخشکاندە اما کاهش دادە است. دگرگونی اوضاع جهان کە دربارە آن برای کمرنگ کردن نقش پیشمرگە اغراق می شود، تاثیر بە مراتب کمتری دارد. می گویید دلیل؟ می گویم در همین جهان دگرگون شدە بە وضعیت مسلمانان ڕوهینگهای (بدون پیشمرگە) و نسل کشی گاه بە گاه آنها بنگرید. آیا آنها بخشی از جهان نیستند؟ یا جمهوری اسلامی خوی کمتر تهاجمی از دولت آنها دارد؟ ما نیک می دانیم کە دشمنان ما جنگ را ضرورت استمرار اشغالگری می دانند و هموارە نیز ما را تهدید کردە و می کنند و واقفیم کە هر زمان فواید تجاوز بیش از هزینەهای آن باشد، دشمنان حتما علیە ما اقدام خواهند کرد و دست بە بسیج نیروها علیە ما خواهند زد. بهتر از آن، می دانیم کە عموما جز پیشمرگە کسی را نداریم کە ضامن بقایمان باشد. آنچە در “عفرین” بر ملتمان رفت نمونه ای تاریخی نیست بلکە تراژدی ای امروزی و مربوط بە باورمندان عصر تغییر سیاست و عصر گفتگو است. هیج کس در آنجا امنیت ما را تضمین نکرد و در جاهای دیگر نیز تنها قدرت ما، خواهد توانست امنیتمان را تضمین نماید. سخنان و خط و نشان کشیدن اشغالگران نشان می دهد کە ما با تهدیدات بسیار مواجەایم، البتە ما نمی دانیم چە وقت و کجا و بر سر چە مسالەای جنایت دیگر دولت مرکزی علیە ما رخ می نماید، لذا هموارە باید آمادە باشیم– آمادە بدترین سناریوها– و بر قدرت پیشمرگان خود بیفزاییم و قدردان آنان باشیم. حقایق تاریخی و زندگی می گویند ما راهی جز این نداریم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.