روابط ایران وترکیه در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد
چکیده:
در سالهای اخیر و بخصوص در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تحولات قابل ملاحظه ای در روابط ایران و ترکیه ایجاد شده است. چگونه می توان چنین تغییری در نگرش دو کشور نسبت به یکدیگر را توضیح داد. مقاله توصیفی–تحلیلی حاضر، ضمن مطرح نمودن عناصر واگرا و ههمگرا(واهمگرایی) به مقایسه وضعیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نخبگان دو کشور در دوره مطالعه و مقایسه دیدگاه های منطقه ای و جهانی آنها در سیاست خارجی می پردازد. بنابراین زمینه های همگرایی دو کشور را در دیپلماسی هسته ای، کردستان عراق و مخالفت با گروه های مسلح کرد، اتخاذ مواضع شدید در برابر اسرائیل، همگرایی اقتصادی و مبحث انرژی، نگاه منطقه ای به جنبش های اسلامی(حماس و حزب الله)، سودان و دارفور و همکاری در سازمانهای منطقه ای(سازمان کنفرانس اسلامی، اکو و دی8) بر شمرده است. زمینه های واگرایی را نیز در نوع نگاه دو کشور به ایالات متحده آمریکا، نگاه به اروپا، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی و نیز اسرائیل می داند؛ و در نهایت نگاهی کلی به آینده این روابط دارد.
کلید واژه ها : سیاست خارجی، ترکیه، ایران، همگرایی، واگرایی، ناتو، پرونده هسته ای ایران.
مقدمه:
با روی کار آمدن دولت اصولگرای آقای احمدی نژاد در ایران و به رغم افزایش فشارهای غرب نسبت به این کشور و علیرغم دهها سال تنش در روابط ترکیه و ایران ، اخیراً سیاست و روابط خارجی دو کشور متحول شده است. بخصوص آنچه مشهود است این است که نگرش های خصمانه غالب در سیاست خارجی ترکیه نسبت به ایران متحول شده و آنکارا با نگرشی نو و غیرخصمانه به ایران می نگرد .استفان والت که از سطح بین المللی به مناسبات متحدین ایالات متحده با این کشور در جهان تک قطبی نگریسته است؛ تلاش متحدین کوچک ایالات متحده جهت گسترش روابطشان با دیگر دولت ها را تحت تاثیر ساختار تک قطبیِ سیستم بین المللی می داند که سبب نگرانی دوستان از ترک و اغفال شده است.(Walt,2008) از این منظر نرمش در سیاست خارجی ترکیه نسبتِ به ایران تحت تاثیر ساختار سیستم تک قطبی است؛ ساختاری که سبب ترس ترکیه از ترک و اغفال از جانب ایالات متحده شده است. اما پژوهش حاضر از سطح ملی و دوسویه به مساله نگریسته است. گرچه سطح بین المللی و سطح منطقه ای بر تحول در سیاست خارجی ترکیه موثر واقع شده اند. اما تحولات ژرف درونی دو کشور است که سبب دگرگونی در نگرش ها و جهت گیری این دو کشور نسبت به هم شده است. سطح درونی ترکیه هم در پی فرایند عضویت در اتحادیه اروپا و هم به دلیل مسائل امنیتی نوین منطقه ای متحول شده است و این امر سبب تحول در سیاست خارجی این دولت نسبت به ایران شده است. در ایران نیز روابط خارجی بشدت تحت تاثیر ایده ها و افکار و نگرش های نخبگان نوینی است که در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد فرصت ابراز عقاید یافته اند. این افکار جدید به گونه ای عملیاتی شده اند که فرایند سیاست گذاری داخلی وخارجی کشور را متحول نموده اند و موجب دگرگونی در فهم از تهدیدات وجودی علیه کشور شده است.
بنابراین سوالی که مقاله حاضر در پی پاسخ به آن است این است که روابط جمهوری اسلامی ایران و ترکیه در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد را بر چه اساس می توان تبیین نمود؟ فرضیه این است که این روابط را می توان در قالب همگرایی اقتصادی، همکاری فزاینده و هماهنگی سیاسی تبیین کرد؛ اما این نزدیکی روابط بیش از آنکه نتیجه یک همگرایی استراتژیک و برنامه ریزی شده باشد، حاصل ضرورت های جهانی و منطقه ای و واکنش به بحران از سوی دو کشور است و به همین دلیل مولفه های واگرا نیز هنوز در روابط دو کشور نقش آفرینی می کنند.این بدان معناست که فراتر از دیدگاه های دو حزب در مورد روابط منطقه ای ساختار سیستم بین الملل نیز تاثیر داشته است.
بستر سازی و زمینه های تاریخی:
روابط ایران و ترکیه که از لحاظ جغرافیایی به هم نزدیک ولی از نظر سیستم حکومتی و منافع دولتمردان بسیار از هم دورند، در چند سال گذشته از ثبات نسبی برخوردار بوده است. بخصوص از سال 2002 همکاری دو کشور در عرصه های سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در قالب برگزاری منظم کمیسیون های امنیتی مشترک، مبارزه با تروریسم، احداث و افتتاح خط لوله گاز، پیوندهای سیاسی و گسترش مناسبات فرهنگی رو به گسترش نهاد.
در حال حاضر مجموعه تحولات داخلی ایران و ترکیه و تحولات منطقه ای و بین المللی سبب شده است روابط به سطح اعتماد دو جانبه ارتقا یابد. چندین فاکتور مختلف باعث همپوشانی منافع دو کشور شده که در این دوره اختلافات ایدئولوژیک و تاریخی را تحت الشعاع سیاست های واقعگرایانه اقتصادی و سیاسی قرار داده است.
روابط تاریخی:
روابط دو کشور ایران و ترکیه مبتنی بر گذشته تاریخی پر فراز و نشیبی بوده است. نگاهی به تاریخ نشانگر آن است که بسیاری از تحولات دو کشور مصادف و تاثیر گذار بر هم بوده اند و در عین حالی که تهران–آنکارا مهمترین همسایگان منطقه ای بوده اند، نیز رقابتب سیاری با هم داشته اند. به ویژه، در دوره امپراتوری ها ایران(نماینده تشیع) و عثمانی(نماینده سنی ها) با هم درگیری هایی داشتند و با وجود اینکه گفته می شود که از 1639 و پس از توافقنامه قصرشیرین بین این دو کشور صلح برقرار بوده است؛ اما درگیری های آنها هرگز پایان نیافته است. از جمله اینکه برخوردهای سال 1733 بر سر بغداد منجر به انعقاد عهدنامه کردان در سال 1746 بین عثمانی و زندیه شد. در سال 1775 زندیه بصره را تصرف کرد. در 1821 تا 1823 نبرد بین قاجاریه و عثمانی با معاهده اول ارزروم پایان یافت. همچنین نبرد بر سر محمره(خرمشهر امروزی) در سال 1840 به برخورد مجدد میان دو کشور منجر شد که کمیسیون مرزی (بریتانیا، ایران، روسیه و عثمانی) دومین معاهده ارزروم را منعقد کردند که مفادآن مرز ایران و عثمانی را مشخص کرد.
اما در دوره رضا شاه بود که عصر جدیدی از روابط دو کشور ظهور کرد؛ هر دو کشور ظاهراً ناسیونالیست و ضد مداخله گرایی خارجی بودند و وجه تشابه هر دو سیستم اقتدارگرایی سیاسی– نظامی بود.(Heper,1991:176) رهبران هر دو کشور درصدد توسعه وضعیت کشور بودند. آتاتورک تلاش زیادی نمود که با اقداماتی چون الزامی نمودن نماز و اذان به زبان ترکی، تعطیلی یکشنبه به جای جمعه، تغییر خط به لاتین و جایگزینی فرهنگ غربی به جای فرهنگ اسلامی سنتی، هویتی نوین برای ترکیه شکل دهد. در ایران نیز به تکنولوژی های مدرن علاقه نشان داده می شد(واعظی،1387: 44). گفته می شود که بسیاری از ابتکارات فرهنگی ایران به تقلید از ترکیه بود. پیمان سعدآباد با مشارکت عراق و افغانستان نیز یکی از موارد نزدیکی دو کشور در این برهه تاریخی به شمار می رود.
اما در زمینه روابط خارجی بدگمانی های بسیاری نیز وجود داشت. رضاشاه نگران بود که جمهوری ترکیه اقدامات پان ترکی کمیته اتحاد و ترقی را ادامه دهد. بنابراین در بعضی موارد بر سیاست های ضد ترکی تمرکز نمود.
اما بعد از جنگ دوم جهانی ایران و ترکیه به هم نزدیک تر شدند به طوری که تنها کشورهای اسلامی بودند که در 1948 اسرائیل را به رسمیت شناختند. تهدید شوروی نیز باعث ایجاد روابط حسنه بین ایران، ترکیه و آمریکا شد و دو کشور عملاً به جبهه غرب وارد شدند. در این راستا ترکیه در سال 1952 به ناتو راه یافت و ایران ستون ثبات منطقه ای لقب گرفت. در همان زمان پیمان بغداد شکل گرفت که حلقه اتصال سیتو با ناتو بود. همچنین در دوره جنگ سرد روابط دو کشور برای ایجاد موازنه در مقابل ناسیونالیسم رادیکال اعراب قوام یافت.
البته در این دوران افکار مخالفی در هر دو کشور وجود داشت. افکار عمومی ترکیه از دیکتاتوری شاه انتقاد می کرد و تعداد زیادی از دانشجوین چپ ایرانی در ترکیه از سوی گروه های چپ حمایت می شدند؛ علاوه بر این، ترکیه نگران حمایت ایران از کردهای عراق بود و نیز از نفوذ ایران در میان علوی ها نگران بود.
اما ایران در اواخر دهه 1970 انقلابی را تجربه کرد که روابطش با تمام جهان و از جمله ترکیه را متحول نمود. از جمله صدور انقلاب موجب هراس دولتمردان آنکارا شد. جنگ ایران و عراق نگرانی ترکیه را از ناامنی در مرزهایش افزایش داد. ذهنیت مقامات آن کشور این بود که از هرگونه پیروزی ایران بر عراق و امکان اتحاد با کوردها جلوگیری کند. ایران خط لوله کرکوک–اسکندرون را ناامن می کرد و این اقدام را در هنگام جنگ مشروع می دانشت. در آگوست 1987 ترکیه 95 نفر از سپاهیان ایران را به جرم خرابکاری در خط لوله بازداشت کرد که این اقدام بزرگترین نشانه تنش میان دو کشور بود.
در دهه 1990 و بعد از فروپاشی شوروی رقابت دو کشور نه تنها در خاورمیانه استمرار یافت بلکه به آسیای مرکزی وقفقاز نیز کشیده شد. نگرانی ایران بیشتر از جانب آذربایجان و به دلیل دامن زدن به احساسات ناسیونلیستی بود که باعث تهدید امنیت ملی و سرزمینی می شد. در کنار حمایت آنکارا از جریانات پان ترکیستی پشتیبانی این کشور از حزب دمکرات کردستان عراق نیز موجب تیره تر شدن روابط شد. این امر متقابلاً حمایت ایران از جریانهای اسلام گرا و حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک) را گریز ناپذیر جلوه می داد. اما انتخابات پارلمانی در سال 1995 در ترکیه به پیروزی اربکان و حزب رفاه با کسب21 درصد آراء انجامید که رهبران آن رابطه پشتیبان رابطه با ایران بودند و نسبت به نیات آمریکا تردید داشتند. اربکان در سال 1996-97 برای تشکیل سازمان دی هشت(مرکب از کشورهای ترکیه، ایران، پاکستان، بنگلادش، اندونزی، نیجریه، مالزی و مصر) تلاش زیادی نمود. وی اولین سفر خارجی خود را در دوره هاشمی رفسنجانی به ایران انجام داد و توافقنامه 23 میلبون دلاری را با ایران(به رغم مخالفت های آمریکا) امضاء نمود.
اما بار دیگر با قدرت گرفتن لائیک ها، روابط دو کشور ایران و ترکیه وضعیتی بحرانی به خود گرفت. به ویژه در ماجراهای مروه کواکی و حمایت ایران از وی، حمایت بلند اجویت از اعتراضات تابستان 1999 در تهران و متهم نمودن ایران به در اختیار گذاشتن موشک های ضد هلی کوپتر به حزب کارگران کردستان این شرایط وخیم آشکار شد. باید بر این امر صحه گذاشت که آنچه باعث تیره تر شدن روابط شد، سیاست اسرائیل ستیزی ایران در کنفرانس سازمان اسلامی در تهران بود که ترکیه را به دلیل برقراری روابط استراتژیک با اسرائیل محکوم کرد.
سرانجام در حاشیه اجلاس دی هشت سران دو کشور با هم دیدار کردند و پیامد این دیدار آن بود که از حجم تنش ها بین دو کشور کاسته شد و رهبران بعد از چند سال به تبادل سفیر مبادرت ورزیدند. هنگامی که بلنت اجویت در سالهای پایانی قرن بیستم، سوریه را به دلیل پناه دادن به گریلاهای پ.ک.ک مخالف حکومت مرکزی ترکیه تهدید به حمله نظامی کرد، دولت خاتمی نقش مهمی در کاهش تنش بین آن دو کشور ایفا نمود؛ این امر نقطه عطفی در روابط دوجانبه شد. از آن زمان و به ویژه به دنبال روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و و دولت آقای احمدی نژاد در ایران و به طور خاص متعاقب حادثه یازده سپتامبر دوره ای نوین از روابط میان تهران– آنکارا آغاز شد.
نگاهی تطبیقی؛ اوضاع داخلی و اصول سیاست خارجی دو کشور:
به دنبال حوادث یازده سپتامبر و حمله نظامی واشنگن به عراق شکافی عمیق در روابط ترکیه و آمریکا ایجاد شد؛ تهاجم به عراق هزینه های امنیتی زیادی برای ترکیه به همراه داشت و این کشور در جستجوی همکارانی در سطح منطقه برای مواجه با مشکلات بر آمد. از سوی دیگر ایران نیز که به دنبال متحدانی در منطقه به منظور کاهش پیامدهای فشار ایالات متحده و اتحادیه اروپا بود، ترکیه را یک فرصت یافت. از این زمان بود که روابط اقتصادی دو کشور هر چه بیشتر افزایش یافت و به موازات آن روابط سیاسی نیز رو به پیشرفت گذاشت. به دلیل اینکه نقطه تمرکز این نوشتار بر این دوره است، ابتدا مقایسه ای بین سیاست های داخلی، ساختارها، سیاست های منطقه ای و جهانی دو کشور به عمل خواهیم آورد و سپس به مولفه های همگرایی و واگرایی روابط بین این دو کشور خواهیم پرداخت.
حزب عدالت و توسعه و اوضاع داخلی ترکیه:
ظهور حزب عدالت و توسعه در صحنه سیاسی ترکیه موجب دگرگونی عظیمی در عرصه داخلی و نقش منطقه ای و نیز جهانی ترکیه شد. تحولات صورت گرفته در دوره حاکمیت این حزب بدان حد بوده است که بسیاری از کارشناسان آن را دوره «اردوغانیسم» می نامند که در آستانه اثر گذاری بر روند تاریخ معاصر ترکیه است. حزب عدالت و توسعه در سال 2002 با کسب 34 درصد آراء در مقابل حزب جمهوری خلق با 19درصد آراء به پیروزی قاطع دست یافت. رهبران این حزب به ویژه رجب طیب اردوغان بیست و هفتمین نخست وزیر این کشور و عبدالله گل، دارای گرایشات اسلامی بوده و هر دو سابقاً عضو حزب رفاه بودند که در سال 1998 منحل شد(لوئیس، 1388: 16).هر دو در همان اوایل جوانی گرایش شدیدی به اسلام داشتند. به طوری که شخص اردوغان در دهه 1980 به دلیل نتراشیدن ریش از اداره حمل و نقل ترکیه اخراج شد. گفته می شود تنها رهبر ترکیه است که قادر به تکلم با زبان خارجی نیست.وی چندین بار کاندیدای انتخابات پارلمانی شد که تا 1991 رای نیاورد. در سال 1994 شهردار استانبول شد و در این مقام به محبوبیت زیادی دست یافت. اردوغان در سال 1989 به دلیل توهین به یک قاضی به مدت یک هفته بازداشت شده بود و در سال 1998 به دلیل خواندن یک قطعه شعر اسلامی به مدت چهار ماه در زندان ماند. در سال 2000 به دلیل «محترم» خواندن «عبدالله اوجالان» رهبر «حزب کارگزان کردستان»(پ.ک.ک) به پرداخت جریمه محکوم شد. در سال 2002 نیز به عنوان نماینده «سیرت» وارد پارلمان شد و نهایتاً به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. از زمان نخست وزیری اردوغان ترکیه با تغییر و تحولات چشمگیری روبرو بوده است.
از نظر اقتصادی، ترکیه در این دوره به رشد اقتصادی چشمگیری دست یافته و بسیار بیشتر از هر دوره ای در طول تاریخ شکوفا شده و بر محور توسعه قرار گرفته است. رهبران حاکم حزب عدالت و توسعه ترکیه را به سوی اقتصاد بازار آزاد کشانده و به خوبی با اقتصاد جهانی پیوند داده اند؛ ضمن اینکه به اصلاحات اقتصادی برای ورود به اتحادیه اروپا سرعت بخشیده اند. تولید ناخالص داخلی از 161 میلیون یورو در ابتدای سال 2001 به 318 میلیارد در سال 2006 رسید و با 1/6 افزایش استمرار دارد. در طول این سالها تورم مهار شده و از سه رقم به یک رقم نزدیک شده است و این در حالی بوده که همزمان خصوصی سازی نیز افزایش یافته است. بیکاری نیز به 9/9 رسیده است و اگرچه رقم بالایی است اما در تاریخ ترکیه چنین موفقیت هایی کم نظیر است. رهبران ترکیه مبارزه وسیعی را با فساد آغاز نموده اند و بنابراین ترکیه در سال 2007 در میان 68 کشوری بود که کمترین میزان فساد را در جهان دارند. همچنین در دوره زمامداری حزب عدالت و توسعه پروژه «گاپ» به مراحل نهایی رسیده که 22 سد را شامل می شود و گفته می شود 27 میلیون کیلووات برق در هر سال تولید خواهد کرد. در کنار این موفقیت ها صادرات نیز افزایش یافته است. همچنین رهبران حاکم توانسته اند اعتماد بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را برای واگذاری اعتبارات و وام جلب کنند. با حذف شش صفر ارزش پول ترکیه(لیر) را افزایش دادند. درآمد سرانه ملی را تا 6600 دلار افزایش داده و حجم سرمایه گذاری خارجی را به بیشترین میزان رسانده اند. به واسطه این موفقیت ها اقتصاد ترکیه از رتبه 32 در سال 2002 به رتبه 16 رسید و هدف آن تا سال 2023 ورود به اقتصاد 10 کشور بزرگ است(برادران شرکاء،1388: 455).
از نظر اصلاحات سیاسی داخلی در این دوره باید گفت که حقوق بشر و حق شهروندی بهتر از دوره های قبلی رعایت شده و به ایجاد مراکز شکایت شهروندان مبادرت شده است. ممنوعیت اعدام تصویب شده و در مساله اقلیت های قومی پیشرفت حاصل شده است(جمالی و خانی،1388: 12). البته بیشترین درصد آراء حزب عدالت و توسعه نیز از سوی این اقلیت ها به آنها داده شد. در نتیجه به کردها اجازه پخش برنامه های تلویزیونی و رادیویی داده اند.(Oran,2004:18) پانزده میلیون علوی که به طور تاریخی تحت حاکمیت سنی ها بوده اند و طریقت های مذهبی با فضای بازتری مواجه شده اند. کاهش نقش نظامیان در حکومت و مسئولیت های اجرایی و تقویت جامعه مدنی در این دوره در دستور کار بوده است. همچنین در این دوره، برای رفع تبعیض جنسیتی تلاشهای زیادی شده و در این راستا قوانین متعددی برای ورود این کشور به اتحادیه اروپا اصلاح شده اند. احزاب به جز موارد ی(از احزاب کورد) دارای فعالیت نسبتاً آزاد بوده اند. حتی حقوق کودکان نیز در این دوره مورد توجه بیشتر قرار گرفته است.
طبق ماده 26 از مواد اصلاحی سال 2010(20 شهریور 1389) که به رفراندوم گذاشته شدند و 60 درصد رای موافق به دست آوردند، امکان محاکمه نظامیان در دادگاههای عمومی فراهم شد. همچنین دادگاه قانون اساسی ترکیه از کنترل نظامیان و نیروهای سکولار خارج و نیز استقلال قوه قضائیه افزایش یافت(بهرامی،1389:9). انجام این رفراندوم در سی امین سالگرد کودتای نظامیان، نمادین بود. در کل تحولات سیاسی داخلی، این کشور را وارد یک نقطه عطفی نموده است. رهبران حزب عدالت و توسعه بارها تاکید نموده اند که برنامه ای برای تاسیس دولت اسلامی در ترکیه ندارند. از نظر آنها مذهب مهمترین نهاد بشری است؛ سکولاریسم نیز پیش نیاز دموکراسی است که ضامن آزادی مذهب است و هر تفسیری از سکولاریسم به مثابه دشمنی با مذهب رد می شود. اما باید گفت با همه فشارهایی که در این مدت بر کمالیست ها وارد شده است این حقیقتی غیر قابل انکار است که هنوز هم گفتمان آنها از قدرت قابل توجهی برخوردار است. طبق نظر سنجی های معتبر تعداد کسانی که هویت خود را از سال 2002 تا 2008 مسلمان اعلام کرده اند حدود ده درصد افزایش افته است؛ اما تاکید شده است که این امر به معنای کاهش حمایت از دولت سکولار نیست. در مطالعه ای که در سال 2006 انجام گرفت، مشخص شد که جامعه ترکیه به دو قطب تقسیم شده است:
الف) شهری ها: با وضعیت اقتصادی– اجتماعی بهتر که علاقه زیادی به سیستم مذهب سنی ندارند و دارای سطح آموزش بالایی بوده و به سکولارها متمایل هستند.و
ب) افراد مذهبی: دارای سطح آموزش پایین و وضعیت اقتصادی–اجتماعی به نسبت پایین تر از شهری ها که بیشتر به اسلامی ها گرایش دارند.
به طور کلی، در مورد وضعیت سیاسی داخلی باید گفت که ارتش به خوبی متوجه شده است که حتی در شرایط بحران سخت است که با استفاده از کودتاهای سنتی، کاری از پیش ببرد و بدست گرفتن قدرت به علت توافقات خارجی و شرایط بین المللی چندان ممکن به نظر نمی رسد. اما تاکید می شود با تمامی آنچه گفته شد ترکیه هنوز نتوانسته است مشکل دموکراسی خود را به طور کلی حل کند.
جهت گیری سیاست خارجی اردوغان:
از نظر جهت گیری سیاست خارجی ترکیه، باید گفت داوود اغلو وزیر امور خارجه و از استادان علوم سیاسی و نیز مشاور سابق نخست وزیر این کشور نماینده رهیافت های حزب عدالت و توسعه در سیاست خارجی است. بسیاری او را دگرگون کننده سیاست های ترکیه می خوانند. کتاب «عمق استراتژیک» وی در سال 2001 منتشر شد و چراغ راهنمای استراتژی نوین سیاست خارجی ترکیه شد. وی استدلال کرد که ترکیه باید به جای دنباله روی از سیاست های جهانی، سیاست های خودش را در پیش گیرد و از سیاستمداران خواست که به پیوندهای فرهنگی و تاریخی منطقه توجه کنند. دیدگاه استراتژیک ترکیه باید بر پایه یک چارچوب امنیتی مشترک، گفتگو های سیاسی، وابستگی متقابل اقتصادی و همکاری بخشی و فرهنگی در منطقه باشد. به تعبیر اوغلو ترکیه روابط خود را با همسایگان باید از «نقطه صفر» مسائل شروع کند و از عمق استراتژیک خود برای ثبات در منطقه استفاده کند. بنابراین، نگاه اغلو بیشتر به دنبال ایجاد صلح و ثبات در مناطق پیرامونی است. با در نظر گرفتن این موارد، می توان جهت گیری سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه را در چند محور بیان نمود. در سطح جهانی روابط ترکیه با اتحادیه اروپا بنیادی ترین هدف استراتژیک سیاست خارجی است که البته استمرار سیاست کمالیسم در ترکیه نیز هست؛ در این راستا نحبگان جدید اصلاحات زیادی انجام داده و توانستند تاریخی مشخص را برای شروع مذاکرات از اتحادیه بگیرند. همچنین در این دوره ترکیه تلاش داشته پلی میان اتحادیه اروپا و همسایگان باشد.
در سطح منطقه ای، ترکیه به تنش زدایی روی آورده که می توان آن را با سیاست خارجی دوران خاتمی در ایران مقایسه کرد؛ یعنی آنکارا درصدد گسترش روابط خود با کشورهای اسلامی برآمده است. با ایران و سوریه، مصر و عربستان روابط خوبی برقرار کرده و نیز با یونان، ارمنستان(بنی هاشمی،1388) و حکومت اقلیم کردستان سعی نموده که روابط خود را بهبود بخشد و اختلافات را به تدریج حل کند. این بدان دلیل است که ترکیه دریافته است که خاطره های تاریخی نباید سیاسی شوند. در حوزه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی هم این کشور نگرانی های دیگر کشورها را تا حدود زیادی به نسبت گذشته، مد نظر قرار داده است و با بهره گیری از این سیاست ها تلاش نموده که به یک قدرت محوری در سطح منطقه تبدیل شود. در این راستا سال 2007 را نیز سال خاورمیانه نامیدند. باید گفت امروزه بیشتر از هر دوره ای ترکیه در فضای سیاسی– رسانه ای خاورمیانه مطرح است. در مقایسه با این موقعیت و وضعیت ترکیه، اوضاع داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران در همین دوره و بخصوص در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد قابل بحث است.
اوضاع داخلی ایران در دوره احمدی نژاد:
با روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد که از میان و با حمایت طیف اصولگرا بر سر کار آمد، محافظه کاری سنتی اسلامی هر چه بیشتر تندروتر شد. این دولت به هنگامه ای سر کار آمد که ایران با مناقشه هسته ای مواجه بود و با فشار از خارج برای تغییر رفتار روبرو شد. بنابراین، با اقدامات و شرایط و سیر تحولات داخلی و خارجی دو مسئله حفظ موجودیت در داخل و آمادگی در برابر فشارها در خارج دغدغه نخبگان جدید بوده است. از نظر اقتصادی سیر اقدامات داخلی سرشار از تناقضات بوده است. از سویی بر خصوصی سازی و حذف یارانه های دولتی تاکید شده است و از سوی دیگر اقتصاد دولت گرایانه و اتکای بیش از حد به درآمدهای نفتی همزمان با کاهش سرمایه گذاری خارجی برای افزایش سطح تولید نفت به دلیل تحریم های سازمان ملل متحد موجب انزوای اقتصادی در جهان و منطقه شده است. طبق آمار و ارقام، امکان جذب سرمایه های خارجی و پیوند با اقتصاد جهانی کاهش یافته و به تبع آن توسعه اقتصادی نیز کاهش یافته است. در مقابل، ایران در این دوره مناسبات دیپلماتیک و اقتصادی را در برخی از عرصه ها مثل آفریقا و آمریکای لاتین گسترش داده و سعی کرده سازمان اکو را فعال کند. همچنین نخبگان جدید برای هماهنگی روابط اقتصادی خارجی هم ستادی تحت همین عنوان ایجاد کرده اند که معاونین 17 وزارتخانه و 5 سازمان و نهاد دولتی خصوصی در آن حضور دارند و اگرچه موفقیتی چشمگیر به دست نیاورده است؛ اما گفته می شود بازارهایی در آمریکای لاتین به دست آورده است. گردهمایی جامعه اقتصادی ایرانیان خارج از کشور هم از جمله ابتکارات دولت آقای احمدی نژاد بوده است که البته به گفته کارشناسان دستاوردی قابل بحث نداشته است.
از نظر وضعیت سیاسی داخلی باید گفت در اکثر نهادهای دولتی داخلی قشری خاص حاکم بر امور شده و دیگر گروه ها تا حد امکان به حاشیه رانده شده اند. در این دوره بین گروه ها و احزاب هیچ گونه سازگاری سیاسی وجود نداشته و حتی اختلاف دیدگاه ها منجر به منحل شدن احزابی شده است. بر خلاف ترکیه که دارای یک سیستم سکولار است، ایران یک تئوکراسی است که حقوق اسلامی در آن حاکم است و روحانیون بر نیروهای نظامی کنترل دارند و بر پایه تز ولایت فقیه دین با سیاست آمخته است.
اصول سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد:
از نظر سیاست خارجی به نظر می رسد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر خلاف ترکیه به جای توجه به میانگین انعکاس افکار در منافع ملی، منعکس کننده افکار و جریان خاصی در داخل است. به نظر می رسد که در این دوره بیش از هر چیزی افکار شخص آقای احمدی نژاد بر سیاست خارجی سنگینی کرده است کە علی الظاهر پشتیبانی رهبر ایران را نیز با خود دارد. حتی در موارد بسیاری مشاهده می شود که شخص رئیس جمهور خارج از کانالهای رسمی گذشته در مورد پرونده ها و پدیده های سیاست خارجی اقدام نموده است و نمایندگانی ورای وزارت خارجه برای عمل در موارد خاص تعیین شده اند. البته خود اعضای کمیسیون امنیت ملی نیز بارها اعتراف کرده اند که دیگر به شکل دوره های قبل در سیاست خارجی اثر گذار نیستند.
به طور کلی جهت گیری های سیاست خارجی دولت آقای احمدی نژاد در چند محور عنوان شده اند؛ در سطحی کلی عناوین مختلفی بخصوص از سوی هواداران دولت برای سیاست خارجی در نظر گرفته شده است از جمله این عاوین دیپلماسی مقاومت فعال، سیاست موج در توده های عمومی جهان، سیاست خارجی فرامرزی، سیاست خارجی مبتنی بر مراودات صلح محور، سیاست خارجی مبتنی بر تئوری اثباتی، سیاست خارجی مبتنی بر تهدید زدایی است. نقطه مشترک این عناوین این است که در پی کنار گذاشتن فرمولهای کلاسیک دیپلماسی غربی بوده است. رهبران جدید تلاش نموده اند که این استراتژی ها را در قالب های متعددی پیاده کنند. از جمله مهندسی دیپلماسی هسته ای، تغییر وضعیت ایران از متهم به مدعی که آن را نقطه مقابل «گفتگوهای انتقادی» می دانند که از آن با عنوان «گفتگوهای رذیلانه» یاد می کنند، مقاومت در برابر هژمونی غرب و در این راستا بر احقاق حقوق کشور و حق هسته ای شدن و حفظ اصول و ارزش های اسلامی و امنیت ملی تاکید می کنند و بر اصل 153 که ناظر به رد سلطه پذیری است، استناد می نمایند. در این راستا در سطح جهانی بر برقراری عدالت(که آن را با اصل 154 قانون اساسی، یعنی ایجاد سعادت انسانی در کل جامعه بشری توجیه می کنند)، پایداری بر اصول، توسعه متوازن، و برابری با دیگر کشورها و نیز سیاست خارجی چند جانبه گرا تاکید می شود(حسینی،1388).
مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها تاکید نموده اند که قصد دارند الگویی در جهان تک قطبی باشند. در این راستا تلاش نموده اند در قبال دوری از غرب، نگاه به شرق را جایگزین کنند و با کشورهای در حال توسعه مذاکره نمایند و سازمانهایی چون دی 8 و اکو را فعالتر سازند. همچنین، ایران در این دوره، در پی برقراری رابطه نزدیک با کشورهای آمریکای جنوبی و به گفته ای حیات خلوت و منطقه خطر آمریکا است.
در سطح منطقه ای نیز نخبگان جدید جمهوری اسلامی ایران سعی کرده اند که روابط خود را با جنبش های اسلامی مستحکم تر کنند، در کشورهای بحران زده افغانستان و عراق ثبات نسبی ایجاد کنند و به دنبال همکارانی در مناطق پیرامونی باشد(هم برای کنترل بحران و هم برون رفت از فشارهای بین المللی) و به همین دلیل ترکیه به عنوان یک کشور همسایه و شریک تجاری مهم برای شکستن انزوای ایران و پلی میان ایران و غرب در نظر گرفته شود.
ابعاد همگرایی روابط تهران آنکارا:
روابط اقتصادی:
روابط دو کشور به ویژه از لحاظ اقتصادی و در زمینه انرژی نفت و گاز قابل بحث است. اقتصاد در حال رشد ترکیه ضمن اینکه به شدت نیازمند انرژی است، همچنین می تواند نقش یک واسط انرژی میان ایران و اروپا را ایفا نماید و درآمد زیادی را بدست آورد. شاید به همین دلیل بود که در سال 2010 با وجود قطعنامه سازمان ملل بر علیه جمهوری اسلامی ایران، ترکیه توافقنامه ای برای ساخت خط لوله گاز ایران– ترکیه که در آینده می تواند تا اروپا ادامه یابد، منعقد نمود. ترکیه همچنین به دلیل هزینه پایین تولید از استقرار شرکت های صنعتی به ویژه در مناطق مرزی دو کشور استقبال کرده است؛ اخیراً هم یک قانون استانی در وان ترکیه برای افزایش پیوندهای اقتصادی بین استان آذربایجان و ایالت وان امضاء شد. ایران نیز به دنبال جذب سرمایه های ترکیه است و به همین دلیل قوانین گمرکی را در آذربایجان شرقی تسهیل کرده است.
ترکیه از ایران گاز وارد می کند و قرارداد 1996 را در سال 2001 با نخستین خط لوله عملیاتی نمود. از آنجا که بیش از 90 درصد از نفت مصرفی ترکیه وارداتی است. منابع نفت و گاز ایران به نزدیکی این دو کشور کمک نموده است. امروزه ایران دومین تامین کننده انرژی این کشور است. ترکیه حدود 67 درصد گاز خود را از روسیه وارد می کند. در آذر 1385 در دیدار اردوغان با احمدی نژاد قرار شد که ظرف 5 سال حجم مبادلات با ایران دو برابر شود. در سال 2010 این رقم به 9 میلیارد دلار رسید. در حالی که سطح مبادلات دو کشور در سال 2002 ، 2/1 میلیارد دلار بود. در جولای 2007 ترکیه و ایران قراردادی برای حضور ترکیه در میدان پارس جنوبی امضاء کردند که بر اساس آن ترکیه 20 میلیارد متر مکعب گاز را استخراج و انتقال دهد. در سال 2009، ترکیه در کنار اتحادیه اروپا، چین، ژاپن و کره بزرگترین شریک تجاری ایران بود. همچنین، هر ساله حدود یک و نیم میلیون توریست ایرانی از ترکیه دیدن می کنند. در مارس 2009، دو کشور توافقی در مورد حمل و نقل هوایی، زمینی و دریایی به منظور افزایش صادرات تا 20 میلیارد دلار امضاء کردند. در کل، مسئله تبدیل شدن ترکیه به یکی از مشتریان بزرگ انرژی صادراتی ایران از یک سو و به رسمیت شناختن نقش ترکیه به عنوان واسطه انتقال گاز ایران به اروپا، نقش تعیین کننده ای در مناسبات تهران– آنکارا دارد و منافع زیادی نصیب دو کشور می کند.
عراق و مقابله با تحرکات کوردها:
بعد از سال 2003 تحولات عراق موجب ایجاد یک نقطه اشتراک و همکاری مهم میان دو کشور شد. در این مورد ترکیه نگرانی های بیشتری دارد؛ ضمن اینکه دو کشور رقابت هایی هم در سطح منطقه دارند اما هر دو خواهان حفظ تمامیت ارضی و کاهش نقش آفرینی آمریکا و اسرائیل بخصوص در اقلیم کردستان هستند. برای ترکیه منشاء نگرانی این است که هر تغییر و تحولی در عراق بر جنوب ترکیه تاثیر گذار خواهد بود. بنابراین، آنکارا معتقد است که اگر حق طبیعی آمریکا است که از کردهای اقلیم حمایت کند؛ این حق برای ترکیه نیز محفوظ است که روابط خوبی با ایران در منطقه از سر گیرد؛ چرا که دو کشور در مورد تروریست ها–بە زعم آنها– دارای منافع و اهداف مشترکی هستند. از این رو برای ایجاد روابطی بهتر و نیز در راستای کنترل ناسیونالیسم کوردی جمهوری اسلامی ایران هم از سال 2003 رابطه خود را به طور کلی با پ.ک.ک قطع کرد. در دیدار اردوغان از ایران در جولای 2004، تهران بر تروریست بودن این حزب کردی تاکید نمود و در دوره آقای احمدی نژاد مسئله پ.ک.ک که برای دو دهه مانع ایجاد روابط حسنه بین تهران–آ نکارا بود، اهرمی برای همگرایی بیشتر شد. به دنبال این وقایغ بود که شاخه ایرانی حزب پ.ک.ک یعنی پژاک(حزب حیات آزاد کردستان) ایجاد شد و فعالیت خود را در مرزهای ایران آغاز نمود. تروریست شناختن پ.ک.ک از جانب ایران، تصوری مثبت از تهران در ترکیه به وجود آورد و سیاست خارجی ایران باعث جلب توجه ارتش ترکیه و نیز پیوندهای اطلاعاتی گسترده ای شد.
در آگوست 2005 جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که در مقابله با تروریسم با ترکیه همکاری خواهد کرد و در آینده این همکاری گسترش خواهد یافت. پژاک با استناد به دفاع مشروع درگیریهای مرزی در درون خاک ایران را شروع کرد. همین امر برگزای کمیسیون های امنیتی مشترک به منظور تامین امنیت مرزها و مبارزه با تروریسم را افزایش داد. دو کشور در سال 2007، عملیاتهای نظامی مشترکی در خاک عراق انجام دادند و بعد از سال 2009 حملات مشترک دو کشور به منطقه «قندیل» افزایش یافت. همکاری در این زمینه باعث همگرایی بیشتر دو کشور شده و این سیاست اسلامگراها و کمالیست ها در ترکیه مشترک است. از دیدگاه ترکیه دخالت عوامل اسرائیل دراقلیم کردستان موجب آزادی عمل گروه های مخالف این کشور شده که باعث شده در یک حوزه موضوعی مشترک دیگر در این دوره «همگرایی مقطعی» بین ایران و ترکیه به وجود آید.
سیاست در قبال اسرائیل:
موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال اسرائیل مشخص است و نیاز به تکرار آن نمی باشد. اما موضع کنونی(و از نظر نگارنده مقطعی) ترکیه در قبال اسرائیل به دلیل چند عامل است که عبارتند از حمایت اسرائیل از کردهای اقلیم کردستان، فاش شدن نقش موساد و اقدامات این کشور در کودتای ضد دولتی در ترکیه در دوره اسلامگراها و توجه به افکار اسلامگرا و ضد اسرائیلی داخل ترکیه که بیشترین آراء را به حزب عدالت و توسعه داده اند. تمام این عوامل در کنار حضور اسرائیل در اقلیم کردستان باعث تغییر نگاه ترکیه هم نسبت به اسرائیل و هم نسبت به جنبش های اسلامی شده و بنابراین یک حوزه موضوعی مشترک دیگر ایران با ترکیه ایجاد شده است. بدان معنا که نگاه به حماس و حزب الله موجب همگرایی بیشتر بین دو کشور شده است.
نگاه به حزب الله و حماس:
مقامات ترکیه ارتباطاتی با خالد مشعل برقرار کردند؛ از جمله داوود اوغلو در سوریه با وی دیدار کرد. در سال 2006 نیز مدتی بعد از انتخابات، مشعل با مقامات حزب عدالت و توسعه دیدار کرد. ترکیه شدیدترین مواضع را در چند سال اخیر در قبال حرکت های اسرائیل در منطقه داشته است. اردوغان اعلام کرده که فرزندان اسرائیل به هر اندازه که ارزش داشته باشند، فرزندان فلسطین نیز برای ما ارزشمندند. بخصوص، شدیدترین انتقادات در اجلاس داوس ایراد شد که به نوعی می توان آن را آغاز اختلافات دو کشور دانست. اقدام اسرائیل در حمله به کاروان آزادی نیز باعث شد که ترکیه، کاملاً و آشکارا در مسیر تقابل با این رژیم قرار گیرد؛ که البته این امر تا حد زیادی تحت تاثیر افکار داخلی ضد اسرائیلی ترکیه است.
در این دوره اردوغان چندیدن بار شرایط غزه را به اردوگاه زندانیان تشبیه کرده و مقامات کشور نیز به دنبال حمله کماندوهای اسرائیل به کاروان آزادی اعلام کردند که این کشور حریم هوایی خود را بر روی هواپیماهای حمل و نقل، باری و نظامی اسرائیل به سمت لهستان بسته است. همچنین این کشور از دعوت مقامات تل آویو به رزمایش عقاب آناتولی امتناع کرد. اردوغان در اکتبر 2009، به ایران سفر کرد و بر همکاری های بیشتر تاکید نمود؛ در طی همین سفر لاریجانی از موضع آنکارا برای برخورد با اسرائیل در مورد غزه و فلسطین تشکر کرد.
در ارتباط با حزب الله نیز ترکیه در جنگ 33 روزه، خواهان برقراری آتش بس و نیز خواستار ایجاد اجلاس فوق العاده سازمان کنفرانس اسلامی شد. همچنین بحث ارسال کمک های انسانی از جانب این کشور مطرح شد و مقامات اعلام کردند که در صورت تکرار و یا افزایش حملات از جانب اسرائیل ترکیه در مشارکت خود در طرح صلح خاورمیانه تجدید نظر می کند. موضع ترکیه در این جنگ حمایت ضمنی از حزب الله بود. اردوغان به صراحت اعلام کرد اقدامات اسرائیل غیر منصفانه و به دور از وجدان است.
تغییر نگاه ترکیه به متحد ایران(سوریه):
زمینه دیگر نزدیکی تهران– آنکارا، تغییر نگاه ترکیه به سوریه است. دمشق همواره روابط نزدیکی با ایران داشته است؛ ولی با ترکیه در دهه نود به دلیل حمایت از پ.ک.ک تا آستانه درگیری نظامی پیش رفتند. لیکن در سال 1998 به دلیل تهدید نظامی ترکیه، اوجالان(رهبر حزب کارگران کردستان) از دمشق خارج شد و در نهایت با همکاری موساد و آمریکا در کنیا دستگیر شد و در نتیجه روابط دمشق– آنکارا رو به بهبود گذاشت. البته سوریه به دلیل بیرون رفتن از انزوای بین المللی و ترکیه به دلیل مساله امنیتی تمایل به افزایش همکاری بیشتر داشتند. با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه، اسد در سال 2004 اولین دیدار رسمی خود را از ترکیه انجام داد. در مارس 2005، سزر و اردوغان هم تقاضای سفیر آمریکا برای لغو دیدار سزر از سوریه را رد کردند. در سال 2007 دو کشور موافقتنامه تجارت آزاد را امضاء نمودند و حجم روابط تجاری که در این سال یک میلیارد دلار بود؛ در سال 2008 به نزدیک 2 میلیارد دلار رسید و هم اکنون به حدود 5 میلیارد دلار می رسد. شرکت های زیادی از ترکیه به دلیل نیروی کار و مواد ارزان در سوریه سرمایه گذاری کرده اند. در جولای 2008، اردوغان به سوریه رفت و دو کشور توافقنامه ای امضاء کردند که بر اساس آن، وزرای خارجه 3 بار در سال و مقامات پایین رتبه و فنی 4 بار در سال با هم دیدار کنند. امروز رابطه این دو کشور تا برگزاری مانورهای نظامی مشترک پیش رفته است(نقدی نژاد،1387).
می توان ادعا نمود که در مورد دارفور و سودان هم ترکیه و ایران مواضع نزدیکی در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد داشته اند. اما مهمترین عرصه همکاری های ایران و ترکیه در عرصه هسته ای و دیپلماسی هسته ای بوده است.
دیپلماسی هسته ای:
ترکیه همواره از مواضع ایران در مذاکرات هسته ای دفاع کرده و از دیدگاه نخبگان این کشور سیاست آنها در قبال ایران روشن است. به گفته اغلو تحصیل فناوری هسته ای صلح آمیز حق تمامی ملت ها است و نباید حد و مرزی در اطراف این حق کشیده شود، مگر حد و مرزهای پیمان منع تولید و تکثیر سلاح های هسته ای و آژانس انرژی هسته ای. در این راستا، آنکارا بر دیپلماسی کارامد و گفتگوها برای حل و فصل اختلافات تاکید می کند. در نوامبر 2009 ترکیه به قطعنامه آژانس علیه ایران رای ممتنع داد و غرب را متهم کرد که در رابطه با برنامه اتمی ایران غیرمنصفانه عمل می کند و اعلام نموده و گفتند که ایران هیچ منفعتی در ساختن بمب اتم ندارد. همچنین مقامات ترکیه از معاوضه اورانیوم ایران در خاک خود استقبال کرده اند. در مارس 2010 اردوغان احمدی نژاد را یک «دوست خوب» نامید و گفت که ایران قصد ایجاد برنامه صلح آمیز هسته ای دارد. در می همان سال و همزمان با فشارها و توافقات کشورهای 5+1 بر سر مسئله هسته ای ایران، اردوغان به تهران سفر کرد. البته توافق سه جانبه تهران، برزیل و ترکیه به این دلیل که غرب ادعا می کرد که هزار و دویست کیلوگرم اورانیومی که ایران موافقت نموده به ترکیه تحویل دهد، تنها 50 درصد از ذخایر اورانیوم موجود در ایران است و در مدت 8 ماه که از توافق قبلی در وین گذشته ایران به ذخایر خود افزوده است که در آن هنگام هزار و دویست کیلوگرم، 80 درصد اورانیوم موجود ایران را تشکیل می داد. بنابراین به دنبال نادیده گرفتن این توافق سه جانبه از سوی کشورهای اروپایی و ایالات متحده، ترکیه به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران رای مخالف داد و تاکنون نیز از جمله کشورهایی بوده که بیشترین بی اعتنایی را به تحریم های اعمال شده نموده است.
از دیدگاه نگارنده سه دلیل اصلی برای این موضع گیری ترکیه وجود دارد؛ اولاً آنکارا برای ثبات منطقه یک نوع موازنه ای را در مقابل ایالات متحده ایجاد می کند(حمایت ترکیه از ایران در مقابل حمایت واشنگتن از کوردهای عراق). ثانیاً در صورت هرگونه برخورد نظامی امنیت ترکیه بیش از امنیت هر کشور دیگری به خطر می افتد. بنابراین ترکیه شدیداً به دنبال اجتناب از جنگی دیگر در منطقه منطقه است. ثالثاً، از لحاظ اقتصادی ترکیه روابط بسیار نزدیکی با ایران دارد و همانطور که گفته شد قراردادهای گازی، شرکت در پروسه پارس جنوبی، همکاری های گمرکی در مرزهای مشترک از جمله همکاری های مشترک میان دو کشور است. در یک تجربه تلخ، این کشور در گذشته در جریان تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد بر علیه عراق بیشترین ضرر را متحمل شد.
علاوه بر این همکاری ها در روند پیشبرد همگرایی بین دو کشور باید بر سفرهای مقامات دو کشور نیز تاکید نمود. سفرهای زیادی بین سران دو کشور، سفر رئیس مجلس ایران به ترکیه، برگزاری کمیته های اقتصادی و امنیتی با هدف مستحکم تر شدن روابط بین دو کشور انجام گرفته است. در این راستا توافقاتی در زمینه های امنیتی، آموزشی و اقتصادی ایجاد شده است و مراودات فرهنگی افزایش یافته و به همین دلیل سال 2009 سال فرهنگ ایران و ترکیه نامگذاری شد. حضور دو کشور در همکاری های جمعی نیز قابل بحث است؛ سازمان کنفرانس اسلامی، دی 8 و اکو مکانهایی برای همکاری بیشتر این دو کشور بوده اند. باید بر این نکته نیز تاکید نمود که ترکیه از محدود کشورهایی است که ایرانی ها در حال حاضر بدون ویزا می توانند به آن سفر کنند.
زمینه ها و ابعاد واگرایی:
نگاه به آمریکا
بر خلاف روابط همراه با تنش تهران– واشنگتن، ترکیه هم در دوران جنگ سرد و هم در قضایای کویت، بوسنی و هرزگوین، کوزوو، سومالی و افغانستان همواره در کنار متحد دیرین خود(آمریکا) بوده است(افضلی و حسینی،1387: 53). تنها در سال 2003 بوده که شکافی بین دیدگاه های این دو کشور بخصوص در مورد منطقه اقلیم کردستان ایجاد شد و بعد از مدتی بر سر مساله کشتار ارامنه اختلافات بیشتر شد. ترکیه عضو ناتو است و دو طرف برای ثبات در منطقه به همدیگر نیازمندند و احتمال دارد در آینده نیز به توافقاتی در این مورد دست یابند. به گفته داوود اوغلو همکاری ترکیه و آمریکا «مصلحتی» بوده و جنبه راهبردی معمولی ندارد و نوع بخصوصی از روابط است. هم آمریکا و هم ترکیه حالت منحصر به فردی دارند. ابرقدرتی و دوری آمریکا به واسطه اقیانوس، این کشور را وادار به متحد سازی نموده است. حالت منحصر به فردی ترکیه بر عکس آمریکا این است که در امتداد سرزمینی و نه گسستگی نهفته و در نقطه کانونی آسیا، اروپا و جغرافیای چند بعدی قرار دارد. بدین معنا که همزمان کشوری آسیایی، بالکانی، اروپایی، خاورمیانه ای، قفقازی و در مجاور دریای خزر است. از این رو، آمریکا این ملاحظات را مدنظر دارد؛ ترکیه هم به هممکاری با قدرتی جهانی نیاز دارد. از نظر اغلو روابط آمریکا– ترکیه عصری طلایی را پیش رو دارد و هر دو کشور مجبور به تقابل کمتر و همکاری بیشترند. ترکیه یک سرمایه امنیتی برای آمریکا است. پایگاه اینجرلیک، حضور بزرگترین پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه که نیروهای نگهبان شمال درآن حضور دارند و در عین حال به عنوان مرکز استراق سمع آمریکا در منطقه عمل می کند بر اهمیت این روابط افزوده است.
نگاه به اروپا:
مهمترین استراتژی سیاست خارجی ترکیه ورود به اتحادیه اروپا است که در اساس نیز رسیدن به آرمانها وآرزوهایشان تلقی می شود. بنابراین، نگاه نخبگان ترکیه متفاوت از نگاه منفی و بدبینانه مقامات ایران به تمدن غرب است. آنکارا دستاوردهای تمدن اروپا را به خاورمیانه انتقال داده و در میان کشورهای منطقه، شرایط مناسبی را برای پیاده سازی ارزشهای غربی و تحقق دموکراسی دارا می باشد. در این راستا گامهایی نیز براشته است و در صورتی که اقدامات اصلاحی دیگری انجام دهد، می تواند به عضویت اتحادیه اروپا درآید (Polat,2006:517). در واقع تمدن دموکراتیک اروپا نظر دارد ترکیه را به انتخاب دموکراسی به عنوان مدلی برای دیگر کشورها وادار می سازد. از سوی دیگر، اقتصاد و سرمایه گذاری های زیر بنایی ترکیه از طریق اتحادیه اروپا انجام می گیرد. می توان گفت حتی رشد صنعت گردشگری ترکیه مدیون رابطه با غرب است در وضعیت کنونی ترکیه با اعمال سیاست های اتحادیه اروپا در چارچوب نظام سرمایه داری غرب و در قالب اتحادیه و ناتو و …می تواند چالش های برای ایران ایجاد نماید.
اسرائیل:
با وجود تمامی چالش های اخیر بین تل آویو–آنکارا، بعید به نظر می رسد که ترکیه روابط خود را با اسرائیل قطع نماید؛ چرا که هم نیازی جدی به لابی های اسرائیلی در آمریکا و اتحادیه اروپا دارد و هم اینکه بدون مذاکره با اسرائیل مسائل سرزمینی و امنیتی آن حل ناشدنی است. ممکن است تحت تاثیر انتخابات آینده و افکار عمومی ضد اسرائیلی داخل ترکیه و نیز مباحث مربوط به آینده کردها، چالش های بین این دو کشور در آینده نیز باقی بماند ولی باید گفت که در نهایت ترکیه– تل آویو به همدیگر نیازمندند. باید توجه داشت توافقات استراتژیک دهه نود بین دو کشور حتی مورد پذیرش اربکان(که اسلام گرا بود) قرار گرفت(اسدی،1382: 69).
بسیاری در داخل ترکیه اسرائیل را شبیه خود و کشوری غرب گرا و قربانی تروریسم می دانند که دشمنی مشترک به نام اسلام افراطی آنها را تهدید می کند. شخص اردوغان، در ماه می 2005، در سفر به اسرائیل بر همکاریهای نظامی، تسلیحاتی و اطلاعاتی تاکید نمود و اگر مداخلات آمریکا وجود نداشت می توانست صلح اسرائیل با کشورهای منطقه را به سرانجام خود برساند.
نظامیان ترکیه هنوز هم به دلیل دستگیری عبدالله اوجالان رهبر پ.ک.ک خود را مدیون اسرائیل می دانند و در مسائل مربوط به آسیای مرکزی و قفقاز این دو کشور باید با هم همکاری کنند؛ و این منطقه ای است که ترکیه و ایران در آن با هم رقابت دارند. ترکیه همچنین برای ارتقای توان نظامی خود به اسرائیل نیازمند است. در کل از دیدگاه نگارنده آنکارا تلاش خواهد کرد روابط خود را با اسرائیل حفظ نماید و در عین حال به دنبال ایجاد روابط حسنه با کشورهای مسلمان منطقه نیز خواهد بود.
رقابت در آسیای مرکزی و قفقاز:
از لحاظ تاریخی دو کشور ترکیه و ایران نفوذ زیادی در آسیای مرکزی داشته اند. امروزه این منطقه صرفنظر از رقابت های ناتو، آمریکا و روسیه شاهد رقابت ترکیه و ایران نیز هست. ملاحظات ترکیه در مسائل آذربایجان و نگرانی ایران از حضور دیگر کشورها در منطقه قفقاز جنوبی صحنه رویارویی بوده است. البته هر دو کشور قدرت محدودی دارند و رقابت اصلی بین قدرت های بزرگی است که در منطقه حضور یافته اند.
ترکیه به گسترش ایدئولوژی پان ترکیسم در آسیای مرکزی هم ادامه می دهد و آنطور که کارشناسان بسیاری معتقدند به دنبال ایجاد امپراتوری ترک زبان است و همین عامل ابزاری چالش برانگیز برای جمهوری اسلامی ایران است. به طوری که تهران همواره نسبت به نزدیکی ترکیه و موفقیت آن در این منطقه حساس بوده است. البته باید گفت که رقابت های اقتصادی و صدور نوع نظام سیاسی نیز در این منطقه مطرح است(حسن آصف،1381: 78).
علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، می توان گفت تمام عناصری که به عنوان مولفه های همگرایی بین ایران و ترکیه از آنها نام برده شد؛ به نوعی و در شرایطی خاص می توانند باعث واگرایی بین دو کشور نیز باشند. از جمله اینکه در لبنان، سوریه و عراق ایران حضور بیشتری دارد و با خیزش ترکیه برای نفود در این کشورها ممکن است در آینده مکانی برای رقابت دو کشور شوند. در نظر سنجی های اعلام شده، هم اکنون اردوغان از محبوبترین سیاستمداران در جهان عرب است. همچنین رقابت های اقتصادی در منطقه به ویژه در قفقاز و خاورمیانه، بهبود روابط ترکیه با ارمنستان و نوع نظام سیاسی سکولار ترکیه می تواند باعث واگرایی دو کشور شود؛ که البته هم اکنون و بخصوص در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد این عوامل تحت الشعاع واقعیت های اقتصادی و امنیتی قرار گرفته اند.
نگاهی به آینده و نتيجه گیری:
در آینده تضاد منافع ایران و آمریکا، ترکیه را در شرایط دشواری قرار خواهد داد. باید دانست که ترکیه در اساس مدافع برنامه هسته ای ایران نیست؛ این کشور از کاربرد نیروی نظامی و شروع جنگی دیگر در منطقه هراس دارد. از دیدگاه نگارنده، ترکیه با افزایش سطح روابط خود با ایران قصد دارد آمریکا را برای مدنظر قرار دادن مسائل امنیتی خود تحت فشار قرار دهد. بنابراین، در صورت تضمین ثبات و حفظ تمامیت ارضی عراق و فشار واشنگتن بر پ.ک.ک، جنبه رقابت گونه ترکیه برای ایران می تواند بسیار بیش از بعد همکاری جویانه آن باشد.
در اواخر سال 2010 وزیر امورخارجه ترکیه به کردستان عراق سفر کرد و دو روز بعد از آن بارزانی رئیس اقلیم کردستان به تهران سفر نمود؛ در همان ایام وزیر خزانه داری آمریکا به مسئولان ترکیه هشدار داد و از برگزاری دوره های توجیهی برای شرکت های خصوصی جهت عدم معامله با ایران خبر داد؛ و به دنبال این وقایع آقای عبدالله گل اعلام نمود که ایران اتمی را نمی پذیرد این امر دربردارنده پیام معنی داری برای مقامات ایران بود. نتیجه اینکه روابط حسنه کنونی، ضمانتی برای آینده نیست.
بحث سپر دفاع ضد موشکی نیز ممکن است سیاست خارجی ترکیه در قبال ایران را در آینده با چالش مواجه کند. امروزه در خود ترکیه نیز چالش های عملی و ذهنی زیادی ایجاد شده است. مطرح نمودن بحث سپر دفاع موشکی احتمال دارد که واکنش به مواضع ضد اسرائیلی آنکارا و دور نمودن مواضع آن از ایران باشد(امیر احمدیان،1389: 5). از آنجا که این سپر مورد توافق ناتو و ایالات متحده و نیز اتحادیه اروپا است، ترکیه فشارهای زیادی را متحمل خواهد شد. اردوغان تنها اعلام نموده که اگر توجیه استقرار سپر دفاع ضد موشکی «ایران» باشد، آن را مستقر نخواهد کرد. مسلم است که اگر آمریکا در آینده بر «تهدید بودن ایران» اصرار ورزد، فشار بر روابط تهران– آنکارا فزونی خواهد یافت. در نهایت باید گفت که حزب عدالت و توسعه حمایت بسیاری از گروه ها را از دست داده است و احتمال پیروزی قاطع آن در آینده، به آسانی دوره های گذشته نخواهد بود. تحققاً، این واقعه خوشایندی برای نخبگان حاضر بر مسند قدرت در ایران نخواهد بود.
منابع:
منابع فارسی:
اسدیان، علی(1382). بررسی روابط ترکیه و اسرائیل و تاثیر آن بر امنیت ملی ایران در دهه 1990، پایان نامه کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشگاه تهران، دانشکده خقوق و علوم سیاسی.
امیر احمدیان، بهرام(1389). “ترکیه در نهایت متحد غرب است“، روزنامه روزان، چهارشنبه 17 شهریور 1389، شماره 1859، ص5.
افضلی، رسول و مجید حسینی(1388).”بررسی و تحلیل تحولات ژئوپلیتبکی ترکیه و تاثیر آن بر ایران“، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال چهارم، شماره اول، بهار،صص151-176.
برادران شرکاء، حمید رضا(1388). “شاخصهای اصلی و جایگاه جهانی ترکیه 2023، فصلنامه راهبرد،
بنی هاشمی، مبرقاسم(1388). “چشم انداز توازن قدرت در قفقاز در پرتو تحول در روابط ترکیه–ارمنستان“، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال دوازدهم، شماره چهارم، زمستان1388، شماره مسلسل46،صص115-144.
بهرامی، محمد(1389).”ارتش ترکیه جنگ را به اردوغان باخت“، روزنامه اطلاعات،سه شنبه 30 شهریور،شماره 24853،ص8.
جمالی، حسین و حسین خانی(1388).”اتحادیه اروپا، ترکیه و تحول در حقوق فرهنگی کردهای ترکیه“، پژوهشنامه علوم سیاسی،سال چهارم، شماره دوم، بهار، صص7-57.
حسن آصف، محمد(1381). اهداف سیاست خارجی ترکیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، پایان نامه برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی.
حسینی، محمد علی(1388). گزارش جمهور؛ بررسی مولفه های کارامدی سیاست خارجی دولت نهم، گزارش جمهور، شماره6-7، 10و20 آبانماه.
لوییس، برنارد(1388). ” گذار ترکیه به دموکراسی“، اطلاعات سیاسی–اقتصادی،شماره 237-238، صص4-22.
نقدی نژاد، حسن(1387). سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه، معاونت پژوهشهای سیاست خارجی / گروه مطالعات اروپا و آمریکا، شماره 19.
واعظی، محمود(1387).”تجربه جدید در ترکیه؛ تقابل گفتمان ها“، فصلنامه راهبرد، شماره چهل و هفتم، تابستان،صص 43-77.
منابع انگلیسی:
Bulnet Aras and Sule Toktas, Al-Qaida, “War on Terror” and Turkey, Third Quarterly, Vol. 28,
No. 5, 2007, pp. 1033-1050.
Heper, M. (2000) “The Ottoman Legacy and Turkish Politics”, Journal of International Affairs, 54(1): 63-88
Ergil Dogu (2000),The Kurdish Question in Turkey, Journal of Democracy,11(3):122-135.
Walt, Stephen M(2008). “Alliance in a Unipolar World ,Survivel, Vol. 9.
William, M. (2003) ‘Words, Images, Enemies: Securitization and International Politics’, International Studies Quarterly, 47(4): 511-531.