خامنەای: پند و اندرزی دیگر از تاریخ

چە حقارت آمیز! پیرمرد دیکتاتوری کە پای سندی را امضاء کردە بود کە بر اساس آن می‌بایست مملکتش تا آغازین سال‌های دهە ۱٤۰۰ در همه عرصەهای فرهنگی، اقتصادی، نظامی، فناوری، علمی، سیاسی و اجتماعی در جایگاە اول منطقە قرار گرفتە و الهامبخش منطقه و جهان اسلام شود، اکنون جامعە ایران و گسترە و پهنە سرزمینی با بیش از هشتاد ملیون جمعیت را در اقیانوسی از فقر و فاقە و نکبت و بیچارگی فرو بردە است. وضعیتی کە آن را نە بە مدل یا الگو بلکە حقیقتا بە عبرتی برای دیگر کشورها تبدیل کردە است.

چە حقیرانە و ذلیلانەست! دیکتاتوری کە در طول ۳۳ سال حکمرانی بلامنازع و بی رقیب و مدعی، گویا برنامە صدور انقلاب و رافت و مهرورزی و عدالت ایرانی- اسلامی را تدوین می‌کرد و قصد داشت این مفاهیم نرم را در چکمەی سخت نظامیان بە خارج از مرزها صادر کند و هیچگاە از شعارهای بە اصطلاح ضدیت با امپریالیسم، استعمار و استثمارستیزی عدول نمی‌کرد، اکنون خیابانهای ایران و کوردستان را بە خون مردمی آغشتە و آمیختە است کە سلف و پیشینش وعدە دادە بود نە فقط دنیا بلکە آخرتشان را “آباد” کند. او کە نظریەپردازانی اطراف خود گرد آوردە بود کە می خواستند کاخ سفید را بە حسینیە تبدیل کنند، اکنون مرید نظرات کسانی است کە تداوم حیات حکومت سرکوبگر و غیر انسانیش را در کشتار مردم در داخل و حمله پهپادی و بمباران موشکی زنان و کودکان کورد در خانەها و مدارس کویە و زرگویز می یابند.

خامنەای کە سالیانی دراز اصرار داشت بە مردم ایران بقبولاند “ذات خبیث” مختص رهبران اسرائیل است و در قامت “فرشتەای نجات بخش” امر بە نصب ساعت روزشمار مرگ اسرائیل در خیابانهای تهران کردە بود، اکنون خود نمونەای برجستە و عینی برای اثبات این ادعاست کە انسان استعداد، وسع و ظرفیت آن را دارد کە بە اهریمن و پستترین موجودات مبدل گردد. او کە در سخنانش بر منابر و مساجد ربانیترین و ایزدیترین واژەها را بە کار می بست و دم از نیکوترین صفات و خصائل می زد، با کشتار عملی شهروندان و بخصوص زنان و دخترکان و کودکان و اعمال شیطانی و شرارتهای اخیر خود خبیثانەترین جنایات و پلیدترین صفات را بە نمایش گذاشتە است.

 خامنەیی کە مدتی نزدیک بە چهار دهه است با بی توجهی بە مطالبات مردم و احساس بی‌نیازی از حب و وداد آنان دایرە خودی‌ها را بە کوچکترین اندازه ممکن تقلیل دادە و چاپلوسان، کرنشگران، مجیزگویان، مداحان درباری، اختلاسگران، سرکوبگران، غارتگران و چپوچیها را فرصت، مهلت و مجوز داد در برابر منفعت و سود شخصی خود حکومت را با دستمایە قرار دادن شرع بە تمامی عاری و بری از مشروعیت سازند، اکنون نهایت مذلت و حقارت را با شنیدن شعارهایی نظیر “مرگ بر دیکتاتور” تجربە می کند. این احساس ذلت و زبونی در هنگامەای کە او بە شیوەای وهمگین و خیالبافانە می پنداشت مردم را در داخل بە طاعت و انقیاد تام و تمام در آورده و ابرقدرتها را در خارج بە بازی گرفتە و بە سیاستبازی گرفتار کرده است، برای او آزار دهندە، رنج آور و تحمل ناپذیر است. از این روی، گریز از این حقارت و تداوم حکومت ضد انسانی خود را در بطن عتاب، پرخاش، خشونت و کشتار شهروندان بە طور کلی و کوردها و بلوچها و مردمان دیگر ملتهای محصور در جغرافیای کنونی ایران بە طور اخص می بیند.

خامنەای بە نقطەای از تجارب دیکتاتورهای پیشین رسیدە است کە دیگر اعتماد بە اطرافیان خود را نیز سخت خواهد یافت. او اکنون بر این امر واقف گشتە است کە حتی بە تعویق افتادن فروپاشی حکومتش او را بە نقطە پیش از “کشتن ژینا” و اعتراضات اخیر باز نخواهد گرداند. او در میان حلقە مداحان خود فاقد سطوت و هیبت پیشین و در میان مردم از کمترین میزان مشروعیت بهرەمند خواهد بود.  از این روی قابل پیشبینی است در صحنە خارجی نیز فاقد کمترین توان تاثیرگذاری خواهد شد. او دیگر هرگز آنقدر هیمنە نخواهد داشت کە بخواهد تعیین کند دیگران با مملکتی کە با زور بر آن حکم می راند چگونە باید تعامل کنند، بلکە باید منتظر بماند کە دیگر کشورها و بە خصوص رقبای قدرتمندش تشخیص دهند کە چگونە با او و مملکتش رفتار کنند و  فشار آورند چە باید انجام دهد یا ندهد. این می تواند سرآغاز امتیازدهی فزونتر خارجی حتی در صورت قسر در  رفتن از مهلکە و جهنم کنونی باشد.

پایان خامنەیی پرهیزناپذیر است. این پایان چە با مرگ اجتناب ناپذیر زندگانی و چە با پایان اقتدار سیاسی باشد، سرنوشتی است کە در این هنگامه خوشایندش نیست. او کە سالیانی دراز خود را نمایندە خداوندگار در زمین جا زد، آرزو داشت حتی بە شیوەای نمایشی و متقلبانە با حشمت و شوکت و در میان اندوه ساختگی مردم کە از تلویزیون قابل پخش باشد کرسی را بە نمایندەای دیگر از خدایان نقل کند، اما او اکنون بە نقطەای از حضیض و  فرومایگی رسیدە کە هیچ نمایشی قابل باور نخواهد بود. خامنەای بی نهایت حقیر گشتە است. او درس و اندرزی دیگر از تاریخ است کە بار دیگر بر این گفتە صحە می گذارد کە: قدرت طلبان ضد مردم در نهایت بی قدری و حقارت را تجربە خواهند کرد. در حقیقت وضعیت کنونی خامنەای فارغ از سقوط یا ماندگاری او برای چند صباحی دیگر نهایت و غایت حقارت و زبونی است.

دیدگاە

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *